درروند تدریس, معلم یکی از موثرترین عوامل در فرآیند فعالیتهای آموزشی است.در روند تدریس,معلم یکی از موثرترین عوامل در
فرآیند فعالیتهای آموزشی است.معلم موفق در اداره کلاس و درس به خصایص زیر عنایت دارد و می کوشد مظهر آنها باشد:
1- مهربانی نخستسن صفت یا کیفیت یک معلم خوب است.
2- معلم پیش از تعیین هر گونه فعالیت و تکلیفی , سعی می کند کلاس تازه و دانش آموزان جدید را بشناسد.
3- معلم رهبر یادگیری است نه عرضه کننده دروس , معلمی که خود را رهبر و راهنمای یادکیری می داند طبعا خواهد کوشید:
1-چگونگی یادگیری را بشناسد.
2-عوامل موثر در کم وکیف یادگیری را کشف کند.
3-شرایط و اوضاع مطلوب یادگیری را فراهم آورد.
4-طرح درس مطلوب داشته باشد.
5-به ارتباط فعالیتهای آموزشی و زندگی واقعی توجه نماید.
4- بدون داشتن طرح درس وارد کلاس نمی شود,حتی اگر چندین سال آن درس را تدریس کرده باشد. زیرا:
1-هر سال گروه جدیدی در کلاس او شرکت می کنند.
2-علم دائما در حال تغییر و تکامل است.
3-وضع اجتماعی مدرسه و تمام امور آن جزیی از جامعه هستند که دایما در حال تغییر است.
5- معلمان نیازمندند که فعالانه در امور و مسایل جامعه خویش در حدی که به ایشان ارتباط دارد شرکت کنند. معلم امروز خود نیاز دارد شریک تلاش های جامعه خویش باشد. زیرا معلمی که جامعه اش را ضمن شرکت فعال در آن بشناسد بیشتر آمادگی دارد که واقعیت گرایی مطلوب را در کلاس پیاده کند.بطور کلی,معلم باید در ارتباط با محصلان دریابد که آیا این چهار آمادگی در دانش آموز ایجاد شده است یا نه؟
1-آمادگی برای تامین معاش
2-آمادگی برای زندگی
3-آمادگی برای فهمیدن
4-آمادگی برای شرکت در حل مسایل مربوط به ساختن دنیای بهتر.
6-روش کلاسداری شبیه مسابقه ای نیست که در آن معلم با محصل رقابت کند که در این صورت پرسش های معلم به منظور گیرانداختن و مچ گیری محصلان خواهند بود.
7- فنون یا روشهای تدریس باید برده های معلم باشند نه معلم برده آنها: معلم باید بداند و بپذیرد که هیچ روش تدریس یا آموزش ثابت و غیر قابل تغییر وجود ندارد بلکه گاهی لازم می آید که معلم یک موضوع درسی خاص را در دو کلاس با دو روش متفاوت تدریس کند.
8- معلم نقش دوگانه ای ندارد: یعنی با ورود به کلاس و در ارتباط با محصلان شخصیت او تغییر نمی کند.
9-انظباط خوب , انظباط شخصی یا خودانظباطی است .امروز اگر هم معلم ناگزیر است مانند گذشته به امر انظباط توجه نماید و در مورد آن بیندیشد لکن این توجه , تربیتی است نه آموزشی به همین سبب,معلم روی انظباط شخصی تاکید می کند و خوب انظباطی را پایه زندگی گروهی موفقیت آمیز می بیند. علاوه بر اینکه خود معلم الگوی مطلوب انظباط معقول است از هر فرصتی هم برای شانس و امکان دادن به محصلان برای رشد و گسترش کنترل و اداره خود استفاده
می کند .. کودکان کنترل و انظباط شخصی را تنها از راه حرف زدن و اندرز دادن یاد نمی گیرند بلکه ضمن تمرین کنترل در همه موارد , آن را می آموزند.
10-در کلاس درس همانند جامعه بزرگ,آزادی بدون مسئولیت نمی تواند وجود داشته باشد . معلم می کوشد دانش آموز را قادر سازد که ضمن شرکت در فعالیت های گروهی خاص به آزادی برسد و استفاده مطلوب و مشروع از آزادی را یاد بگیرد . فرد در هر وضع و شرایط , مسئولیت را با آزادی مبادله می کند. در غیر این صورت هرج و مرج جای آزادی را خواهد گرفت. معلم نباید منتظر باشد که دانش آموزان خواستار آزادی شوند بلکه باید این خواسته را یک حق طبیعی تلقی کند که یاد بگیرند مسئولیت بپذیرند و ضمن آن,آزادی را دریابند و ارج نهند.
11-آزمونها معلم را همان قدرمی آزمایند که دانش آموزان را. آزمونهایی که معلم برای ارزشیابی معلومات محصلانش تهیه و تنظیم می کند همان قدر که می خواهد که می خواهد ایشان را بیازماید خودش و آزمونها را هم ارزیابی می کند, زیرا چه بسا مشاهده شده که افت یا عقب ماندگی تحصیلی یا درسی در دانش آموزان , نتیجه درست نبودن آزمونهاست مثلا سوالات دشوارند , یا معلم مهارت کافی در ساختن آزمونها ندارد و یا ...